|
|
مشاهده صوتي تصويري سرعت انتقال 300 kbps با استفاده از vc1
|
|
مشاهده صوتي تصويري سرعت انتقال 50 kbps با استفاده از wm9 |
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
نقل ابوعبيد | 0 | 40 | pourya-73 |
نقل ابن عبدربه | 0 | 28 | pourya-73 |
نقل ابن أبىدارم | 0 | 40 | pourya-73 |
نقل مسعودى | 0 | 42 | pourya-73 |
نقل مبرد | 0 | 47 | pourya-73 |
نقل نظام | 0 | 38 | pourya-73 |
نقل طبرانى | 0 | 44 | pourya-73 |
نقل عبدالفتاح عبدالمقصود | 0 | 30 | pourya-73 |
نقل طبرى | 0 | 37 | pourya-73 |
نقل ابنقتيبه | 0 | 31 | pourya-73 |
نقل بلاذرى | 0 | 42 | pourya-73 |
نقل ابن ابىشيبه | 0 | 34 | pourya-73 |
نقل ابنخيزرانه | 0 | 35 | pourya-73 |
نقل محقق كركى | 0 | 41 | pourya-73 |
نقل فيض كاشانى | 0 | 25 | pourya-73 |
نقل عبدالجيل قزوينى رازى | 0 | 29 | pourya-73 |
نقل شيخ مفيد | 0 | 33 | pourya-73 |
نقل سليم بن قيس هلالى | 0 | 22 | pourya-73 |
نقل از زبان حضرت زهرا | 0 | 42 | pourya-73 |
نقل مفضل از امام صادق | 0 | 45 | pourya-73 |
|
|
حضرت امام صادق عليهالسلام فرمودند: چون حضرت خديجه سلاماللَّهعليه با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ازدواج كرد، زنان قريش مكه، از حضرت خديجه سلاماللَّهعليه دورى گرفتند و ديگر به منزل او رفت و آمد نمىكردند و مانع رفتن زنان ديگر هم مىشدند، حضرت خديجه سلاماللَّهعليه در وحشت و تنهايى بسر مىبردند و دلخوشى ايشان فقط به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بود، تا به حضرت فاطمه سلاماللَّهعليه حامله شدند، حضرت فاطمه سلاماللَّهعليه با مادر در وحشت و تنهائى حديث مىكرد، و در شكم تكلم مىنمود و مادر را امر به صبر و بردبارى و تحمل در تنهائى مىنمود به طورى كه يك روز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله وارد خانه شدند، ديدند حضرت خديجه سلاماللَّهعليه با كسى سخن مىگويد فرمودند: خديجه جان: با چه كسى تكلم مىكنى عرض كرد: با اين فرزند كه در شكم من است و انيس تنهايى و مونس دورهى وحشت و شبهاى تاريك من است. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: اى خديجه اكنون جبرئيل به من خبر داد كه اين فرزند دختر است و نسل طاهرهى ميمونهى سادات از رحم اوست. و او مادر ذريه من خواهد بود و ائمه دوازدهگانه مسلمين كه خلفاء و جانشينان حق در زمين هستند از نسل او خواهند بود و اين ائمه پس از انقضاى وحى حجت خدا بر خلق مىباشند.
حضرت فاطمه زهرا سلاماللَّهعليه براى پدر و ديگر مردمان گلى بود كه رايحه خوشش حياتآفرين دلها بود، و خداوند او را خير كثير ناميد. پس جاى شگفتى نيست كه او بار غم ابتر بودن را از چهرهى پدرش، حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله بزدايد، چرا كه فرزندان پسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله چندى نمىپاييد كه رخت برمىبستند و اين خود بهانهاى به دست دشمنان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله داده بود تا نغمهساز اين سخن شوند كه بعد از محمد صلى اللَّه عليه و آله نامى از او نمىماند.
«بسم الله الرحمن الرحيم، انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك وانحر، ان شانئك هوالابتر»
به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما كوثر به تو ارزانى داشتيم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى كن. همانا كه بدخواه تو ابتر است.
|
|
|
|
|
|
«آدم و حوا در كنار هم نشسته بودند كه جبرئيل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از ياقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبهاى بود نورافشان، و در ميان آن قبه چهرهاى غرقه در نور، كه تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لؤلؤ در گوشش، و گردنبندى از نور بر گردنش آويخته بود. هر دو از نورانيت حيرتانگيز آن تمثال در شگفت شدند به حدى كه حضرت آدم زيبائى همسرش حوا را فراموش نمود (زيرا شاهد يك زيبائى بىسابقه و حسن بىنظيرى بود)، لذا روى به جبرئيل كرد و پرسيد اين صورت كيست؟ جبرئيل گفت: اين فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردنبندش حيدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسين اوست. آنگاه حضرت آدم سر خويش را به سوى قبه نور بلند كرد، و در آنجا اين پنج اسم را با خط نور نوشته ديد: من محمودم و اين محمد است، من اعلى هستم و اين على است، من فاطرم و اين فاطمه است، من محسنم و اين حسن است، و احسان از من است و اين حسين است.
وقتى اسامى پنج تن مقدس را جبرئيل براى حضرت آدم قرائت كرد، جبرئيل گفت: يا آدم، اين نامها را بخاطر بسپار كه بعدها يقيناً به آنها نيازمند مىشوى، و آن اسماء مشكلگشاى تو خواهند بود. بعد از آنكه حضرت آدم مرتكب آن ترك اولى شد و در نتيجه بر زمين فرود آمد، بعد از 300 سال اشك ريختن (به ياد آن نامهاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارك دعائى ترتيب داد و به پيشگاه خداى متعال چنين معروض داشت:
پروردگارا به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين، يا محمود، يا اعلى، و يا محسن، يا فاطر از خطاى من درگذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خداى تعالى خطاب آمد كه يا آدم اگر (در آن حال دعا) درخواست مىكردى كه گناهان همهى فرزندانت را بيامرزم هر آينه همهى آنان را مىبخشيدم».
امام صادق عليهالسلام مىفرمايند: «إن اللَّه خلق محمداً من طينة من جوهرة تحت العرش، و إنه كان لطينته نضح فجبل طينة أميرالمؤمنين عليهالسلام من نضح طينة رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، و كان لطينة أميرالمؤمنين عليهالسلام نضح فجبل طينتنا من فضل طينة أميرالمؤمنين عليهالسلام، و كانت لطينتنا نضح فجبل طينة شيعتنا من نضح طينتنا، فقلوبهم تحن إلينا، و قلوبنا تعطف عليهم تعطف الوالد على الولد و نحن خير لهم و هم خير لنا، و رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم لنا خير و نحن له خير». (بصائر الدرجات ص 14، بحارالانوار 25/ 8).
يعنى: «خداوند محمد را از طينت و سرشتى كه از گوهرى در زير عرش بود خلق فرمود، و طينت محمد را تراوشى بود كه خداوند طينت اميرالمؤمنين را از همان تراوش طينت رسول خدا خلق نمود. و طينت اميرالمؤمنين را از نيز تراوشى بود كه خداوند طينت ما را از باقيماندهى طينت اميرالمؤمنين خلق كرد، و براى طينت ما نيز تراوشى بوده كه خداوند شيعيان ما را از همان تراوش طينت ما خلق فرموده است. دلهاى شيعيان ما مشتاق ما هستند و دلهاى ما نيز- بمانند مهربانى و شفقت پدر به فرزند- به آنان توجه دارد. ما براى شيعيانمان بهترينها هستيم و شيعيان ما براى ما بهترينها هستند، رسول خدا نيز براى ما بهترين است و ما هم براى او بهترينها هستيم».
|
|
تعداد صفحات : 22