loading...
مادر آسمونی
لینک باکس
حدیث
آخرین ارسال های انجمن
سیّد پوریا بازدید : 25 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

حديث دوم (1) 
حديث الكساء 
قالت عائشة: خرج النبى صلى اللَّه عليه و سلم غداة و عليه مرط مرجل (2) من شعر أسود، فجاء الحسن بن على فأدخله ثم جاء الحسين فدخله، معه، ثم قال: جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء على فأدخله، ثم قال: (إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) 
حديث دوم: حديث كساء 
... صفيه دختر شيبه گفت كه عايشه گفت: 
صبحگاهى پيامبر (ص) از منزل خارج شد و در حالى كه ردائى از پشم يا خز از موى سياه بر دوش او بود، پس حسن بن على (ع) آمد، پيامبر (ص) او را داخل رداء كرد، حسين (ع) آمد، او را هم زير رداء جاى داد، فاطمه (س) آمد، او را هم وارد كرد، بعد از آنها على (ع) آمد پيامبر (ص) او را هم داخل كرد، پس پيامبر (ص) فرمود: إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا (3) 
منحصرا خداوند اراده كرده است تا رجس و پليدى را از شما اهل‏بيت ببرد و شما را پاكيزه كند، پاكيزه كردنى. 
حديث سوم (4)، قال: 
حديث الكساء 
قيل: و سئلت عائشة رضى‏اللَّه‏عنها عن أميرالمؤمنين على بن أبى‏طالب رضى‏اللَّه‏عنه، فقالت: و ما عسيت أن أقول فيه و هو أحب الناس إلى رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم لقد رأيت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم قد جمع شملته على على و فاطمة والحسن والحسين و قال: هؤلاء أهل بيتى، أللهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. 
قيل لها: فكيف سرت أليه قالت: أنا نادمة، و كان ذلك قدرا مقدورا 
حديث سوم: حديث كساء 
... گفته شد، از عايشه درباره‏ى اميرالمؤمنين على (ع) پرسيدند. گفت: 
خطا نمى‏كنم اگر درباره‏ى او بگويم، او محبوبترين مردم به رسول خدا (ص) بود. به تحقيق ديدم، پيامبر (ص) رداى خودش را بر على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسين (ع) كشيده بود و فرمود: 
اينان اهل‏بيت منند، خدايا از آنان رجس و پليدى را دور گردان و آنان را پاكيزه گردان، پاكيزه كردنى، بهاو گفته شد: پس چرا عليه او قيام كردى؟ 
گفت: من پشيمانم و آن حادثه (جنگ جمل) از پيش مقدر شده بود. 

  1ـ قال الحافظ ابوالحسن مسلم بن الحجاج النيسابورى فى صحيحه ج 4 ص 1883 الرقم: 2424، ط بيروت: حدثنا ابوبكر بن ابى‏شيبة، و محمد بن عبداللَّه بن نمير (و اللفظ لأبى‏بكر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زكريا عن مصعب بن شيبة، عن صفية بنت شيبة، قالت: 
2ـ هو كساء من صوف أو خز. 
3ـ احزاب 33
4ـ الشيخ إبراهيم بن محمد البيهقى فى المحاسن والمساوى ط بيروت (ص338)

سیّد پوریا بازدید : 38 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

حديث چهارم (1) 
فاطمة سيدة نساء الأمة 
عن عائشة، قالت أقبلت فاطمة عليهاالسلام تمشى، لا واللَّه الذى لا اله إلا هو ما مشيها يخرم من مشية رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، فلما رآها، 
قال: مرحبا بإبنتى مرتين، قالت فاطمة عليهاالسلام: 
فقال لى: 
أما ترضين أن تأتى يوم القيامة سيدة نساء المؤمنين، أو نساء هذه الأمية. 
حديث چهارم: فاطمه سرور بانوان است 
... عايشه گفت: 
فاطمه (س) آمد، راه مى‏رفت، به آن خدائى كه جز او خدايى نيست راه رفتن او با راه رفتن رسول خدا (ص) فرقى نداشت، پس چون پيامبر (ص) او را ديد فرمود: آفرين به دخترم، دوبار، فاطمه (س) فرمود: پدرم به من فرمود: 
آيا راضى نمى‏شوى كه روز قيامت سرور زنهاى مؤمن يا سرور زنهاى اين امت باشى. 
حديث پنجم (2) 
سيدات نساء أهل الجنة 
أنها قالت لفاطمة: ألا يسرك أنى سمعت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم يقول: 
سيدات نساء أهل الجنة أربع: 
مريم بنت عمران، و فاطمة بنت محمد، و خديجة بنت خويلد و آسية بنت مزاحم، إمرأة فرعون حديث پنجم: بزرگ زنان اهل بهشت 
عايشه به فاطمه (س) گفت: 
آيا چيزى را كه از پيامبر (ص) شنيدم، خوشحال نمى‏كند تو را پيامبر (ص) مى‏فرمود: 
سروران زنهاى بهشت چهار تن مى‏باشند: 
1. مريم دختر عمران 
2. فاطمه دختر محمد (ص) 
3. خديجه دختر خويلد 
4. آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون 

  1ـ العلامة المجلسى (رحمه‏اللَّه) فى البحار، ج 43، ص 2 ط بيروت، بالإسناد إلى عبيداللَّه بن موسى عن زكريا، عن أبى‏فراس، عن مسروق. 
2ـ ابن صباغ المالكى المتوفى (855) فى فصول المهمة ص 145 و فى ط دار الأضواء: ص 138، نقلا عن العترة البنوية، مرفوعا إلى عائشه.

سیّد پوریا بازدید : 25 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

 حديث هفتم (1) 
تعلم الرسول (ص) فاطمة هو خير لها من خادم 
قال محمد بن اسماعيل البخارى فى صحيحه فى باب مناقب أميرالمؤمنين على ابن أبى‏طالب عليه‏السلام: مسندا عن على عليه‏السلام، قال: إن فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها شكت ما تلقى من أثر الرحى فأتى النبى صلى اللَّه عليه و سلم سبى، فانطلقت فلم تجده فوجدت عائشة بمجى‏ء فاطمه. 
فجاء النبى صلى اللَّه عليه و سلم إلينا و قد أخذنا مضاجعنا فذهبت لأقوم، فقال: على مكانكما، فقعد بيننا حتى وجدت برد قدميه على صدرى و قال: 
ألا أعلكما خيرا مما سألتمانى؟ إذا أخذتما مضاجعكما فكبرا أربعا و ثلاثين، و سبحا ثلاثا و ثلاثين و أحمدا ثلاثا و ثلاثين، فهو خير لكما من خادم 
حديث هفتم: حضرت رسول (ص) فاطمه را تعليم مى‏دهد به آنچه از خدمتكار براى او بهتر است ... على (ع) فرمود: 
فاطمه (س) شكايت داشت از جراحاتى كه بر اثر آسياب كردن به دست مباركشان وارد شده بود، براى شكايت به نزد پيامبر (ص) آمد، پيامبر (ص) در منزل نبودند، فاطمه (س) عايشه را ديدند و به او جريان را گفتند، پس چون پيامبر (ص) آمدند، عايشه را ديدند و به او جريان را گفتند، پس چون پيامبر (ص) آمدند، عايشه خبر آمدن فاطمه (س) را به ايشان داد. 
على (ع) فرمود: 
پيامبر (ص) به سوى ما آمد در حالى كه ما در بستر استراحت بوديم، خواستيم (به احترام پيامبر (ص» برخيزيم، فرمود به همان حال باشيد، پيامبر (ص) بين ما دو نفر نشست، به طورى كه سردى قدمهاى پيامبر (ص) را بر سينه‏ام احساس كردم پيامبر (ص) فرمود: 
آگاه باشيد، تعليم كنم بهتر از چيزهايى كه از من مى‏خواهيد؟ 
هنگامى كه به رختخواب مى‏رويد: 
34 مرتبه اللَّه‏اكبر و 33 مرتبه سبحان‏اللَّه 33 مرتبه الحمدللَّه بگوييد، پس اين براى شما از پيشخدمت بهتر است. 

  1ـ صحيح بخارى ج 5 ص 89، حديث (301).

سیّد پوریا بازدید : 19 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

 حديث چهلم 
هجر فاطمة (ع) لأبى‏بكر 
عن عائشة، أن فاطمة والعباس أتيا أبابكر يلتمسان ميراثهم من رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم و هما حينئذ نطلبان أرضه من فدك فقال لهما أبوبكر: سمعت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم يقول: 
لا نورث ما تركناه صدقة إنما يأكل آل محمد فى هذا المال، واللَّه لا أدع أمرا رأيت رسول‏اللَّه يصنعه. 
قال: فغضبت فاطمة و هجرته و لم تكلمه حتى ماتت فدفنها على ليلا و لم يؤذن أبابكر. 
قالت عائشة: و كال لعلى من الناس وجه فى حياة فاطمة، فلما توفيت فاطمة انصرفت وجوه الناس عند ذلك. 
حديث چهلم: غضب فاطمه (س) به ابوبكر 
... از عايشه نقل شده است گفت: 
فاطمه (س) و عباس (عموى پيامبر (ص» نزد أبابكر آمدند و ميراثشان را طلب كردند، آن دو سهم زمين خود را از فدك و خيبر مطالبه مى‏كردند، ابوبكر به آن دو گفت: 
از پيامبر (ص) شنيدم كه مى‏فرمود: ما چيزى به ارث نمى‏گذاريم، هر چه مى‏گذاريم صدقه است. منحصرا آل‏محمد از اين مال مى‏خورند (يعنى اگر از اين مال بخورند صدقه و بر آل رسول‏اللَّه حرام است) 
به خدا سوگند من به خلاف چيزى كه پيامبر (ص) انجام داد دعوت نمى‏كنم. 
عايشه گفت: فاطمه (س) غضب كرد و از نزد ابابكر رفت و با او سخن نگفت، تا اينكه از دنيا رفت و على (ع) او را شبانه به خاك سپرد و از ابابكر اجازه نگرفت. 
عايشه گفت: على (ع) در زمان حيات فاطمه (س) نزد مردم وجهه‏اى داشت، پس چون فاطمه (س) وفات يافت مردم از او برگشتند (نعوذباللَّه).

سیّد پوریا بازدید : 20 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

  حديث اول (1) 
فاطمة حوراء أنسية 
عن عائشة، قالت: قلت: يا رسول‏اللَّه ما لك؟ إذا جاءت فاطمة قبلتها حتى تجعل لسانك فى فيها كله، كأنك تريد أن تلعقها عسلا؟ قال: نعم يا عائشة، طنى لما أسرى بى إلى السماء أدخلنى جبرئيل الجنة، فناولنى منها تفاحة فأكلتها فصارت نطفة فى صلبى فلما نزلت واقعت خديجة، ففاطمة من تلك النطفة و هى حوراء إنسية، كلما إشتقت إلى الجنة قبلتها. 
حديث اول: فاطمه حوريه‏اى انسان‏گونه 
... از عايشه نقل است كه مى‏گويد: 
گفتم: اى رسول خدا (ص)! شما را چه شده است؟ هنگامى كه فاطمه (س) مى‏آيد او را مى‏بوسيد و حتى زبانتان را در دهانش مى‏گذاريد، مثل اينكه مى‏خواهيد عسل به او بخورانيد؟ 
پيامبر (ص) فرمودند: همين طور است عايشه! چون من به معراج رفتم، جبرئيل مرا وارد بهشت كرد، پس به من سيبى از سيبهاى بهشت خوراند و آن سيب در صلب من نطفه شد، چون از آسمان نزول كردم با خديجه همبستر شدم، پس فاطمه (س) از همان نطفه است و او حوريه‏اى است انسان‏گونه، پس هرگاه مشتاق بهشت مى‏شوم او را مى‏بوسم. 

  1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطيب البغدادى المتوفى (463) فى تاريخ ج 5، ص 87 ط بيروت، تحت الرقم 2418: أخبرنا محمد بن رزق، أخبرنا أبوالحسن أحمد بن محمد بن محمد بن عقيل بن أزهر بن عقيل الفقيه الشافعى (قال): حدثنا أبوبكر عبداللَّه بن محمد بن على بن طرخان، حدثنا محمد بن الخليل البلخى، حدثنا أبوبدر شجاع بن الوليد السكونى، عن هشام، عن أبيه. 

سیّد پوریا بازدید : 23 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

مقام زهرا عليهاالسلام در بهشت با مقام پيامبر و على و حسنين عليهم‏السلام يكسان است 
منقبت ديگر، اشتراك فاطمه‏ى زهرا سلام‏اللَّه‏عليها با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم‏السلام است در مقامات و درجاتى كه مخصوص و منحصر مى‏باشد به پنج تن آل‏عبا. با دقت در اين دسته روايات كاملاً روشن مى‏شود كه آنان را مقام و مركزيت خاصى است، و هرگز هيچ بشرى را به آن درجات والا راه نيست. 
زيد بن ارقم از پيامبر اكرم روايت مى‏كند كه آن حضرت خطاب به اميرالمؤمنين فرمود: 
«انت معى فى قصرى فى الجنه مع فاطمه ابنتى (و انت اخى و رفيقى) ». (1) 
«يا على تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشين من هستيد. سپس پيامبر اكرم اين آيه را تلاوت فرمود: (برادرانه بر تختهاى بهشتى روبروى هم مى‏نشينيد)». 
اين روايت را محب‏الدين طبرى در كتاب الرياض النضره، ابن مغازلى در مناقب، حموينى در فرائد، ابن باكثير (2) در وسيله المال، و عاصمى در زين الفتى، احمد بن حنبل در مناقب نقل كرده‏اند. 
حديث ديگرى اميرالمؤمنين عليه‏السلام مرفوعا از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل كرده‏اند كه رسول اكرم فرمود: 
«فى الجنه درجه تدعى «الوسيله». فاذا سالتم اللَّه فسلوا لى الوسيله، قالوا: يا رسول‏اللَّه، من يسكن معك فيها؟ 
قال: على و فاطمه والحسن والحسين». (3) 
«در بهشت درجه‏اى است به نام «الوسيله»، هرگاه بخواهيد در هنگام دعا چيزى براى من از خدا بطلبيد، مقام «وسيله» را مسئلت نماييد، گفتند: يا رسول‏اللَّه چه كسانى در اين درجه‏ى مخصوص با شما همنشين هستند؟ فرمود: على، فاطمه، حسن و حسين». اين حديث از دانشمندان عامه نيز در كتب خود ذكر نموده‏اند، از جمله سيوطى در كتاب جامع الكبير از حافظ ابن مردويه نقل كرده است. 
ما شيعيان نيز در زيارت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم چنين عرض مى‏كنيم: «اللهم اعطه الدرجة الرفيعة، و آته الوسيلة من الجنة». (4) 
چنانكه گفته شد درجة الوسيله- كه والاترين درجات بهشتى است- مخصوص و منحصر است به پنج تن، و هرگز بشرى را به آن رتبه‏ى اعلى راه نيست. درجة الوسيله برتر از درجات جميع انبيا، اوصيا، اوليا، و علماء و مخلصين است. (5) 
اميرالمؤمنين چنين روايت مى‏كند كه پيامبر اكرم فرمود: 
«انا و فاطمة و على والحسن والحسين فى مكان واحد يوم القيامة». 
«روز قيامت من و فاطمه و على و حسن و حسين داراى مقام و منزلت واحدى هستيم». 
آرى اينان در تمام عوالم خلقت مقام و منزلتشان يكى است. در عالم نور، در عالم ذر، در عالم اظله، در محشر، در عوالم سفلى و علوى، ملكى و ملكوتى، در غيب و شهود، خلاصه در تمام مسير آفرينش، از آغاز تا پايان، همه جا با هم، هم‏رديف و هم‏شان و هم‏مقامند. بعضى ازعلماى عامه (سنى) كه حديث مذكور را نقل كرده‏اند عبارتند از: احمد بن حنبل در مسند، حافظ محب‏الدين طبرى در الرياض النضره. 
روايت ديگرى كه حضرات عامه نيز نسبت به آن اهميت بسيار قائل شده‏اند عبارت از اين است: روزى رسول اكرم وارد خانه على شد، و اميرالمؤمنين را در حال استراحت مشاهده كرد؛ و خطاب به حضرت زهرا چنين فرمود: 
«انى و اياك و هذين (يعنى الحسنين) و هذالراقد (او النائم)، يوم القيامه فى مكان واحد». (6) 
«همانا، من و تو (يا زهرا) و حسن و حسين، و اين شخص كه در اينجا آرميده است (على)، روز قيامت همه در يك جا خواهيم بود». 
راويان اين حديث عبارتند از: احمد ابن حنبل در مسند، حافظ ابن‏عساكر، محب‏الدين طبرى، حاكم حسكانى.... 
حاكم نيسابورى اسناد اين روايت را بررسى و آن را تأييد نموده است. (7) 
ما نيز مدارك اين حديث شريف را كاملاً رسيدگى كرديم؛ ترديدى در صحت آن نيست، و مسلماً از فرمايشات پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏باشد. 
عبداللَّه بن قيس از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مى‏كند كه فرمود: 
«انا و على و فاطمة والحسن والحسين يوم القيامة فى قبة تحت العرش». (8) 
«جايگاه من و على و فاطمه و حسن و حسين روز قيامت در قبه‏اى است كه زير عرش قرار دارد». 
از اين روايت چنين معلوم مى‏شود كه والاترين مقامات كه «وسيله» نام دارد، در پايتخت عظمت حضرت حق تبارك و تعالى است؛ و هرگز كسى را به آنجا راه نيست. آرى، پايتخت عالم فقط جايگاه پنچ تن است، آنجا كه نشانگر عظمت و جلال و جلوه‏گاه نور جمال و جلال كبريايى است. 
چنانكه گفته شد، اين انوار پنج‏گانه، در جميع منازل خلقت در تمام شئون ولايت همه جا همراه و همگام و همتايند؛ در ابتدا و انتها، در عالم اظله، در عالم ذر، در عالم ارواح و اشباح، در دنيا و برزخ، در حشر و نشر، خلاصه تا روز قيامت، از يكديگر جدا نبوده، در كنار هم در جميع مراحل و در تمام ملكات و فضائل بطور يكسان سهيمند. 

  1ـ در بعضى از روايات عبارت داخل پرانتز نيز درج است. 
2ـ احمد بن فضل بن محمد با كثير مكى شافعى متوفاى 1047 هجرى. وى از ادبا و شعراى مكه بوده و كتاب «وسيله المال فى عد مناقب الال» را در سال 1027 در مكه تدوين نموده است. (ايضاح المكنون ج 1/ 405، هديه العارفين ج 1/ 159، الاعلام ج 1/ 195، معجم المولفين ج 1/ 228). 
3ـ مقتل الحسين (خوارزمى) ج 1/ 67، 68، منتخب كنزالعمال ج 5/ 94، مناقب ابن مغازلى ص 247، كنزالعمال ج 12/ 103/ ح 34195، ج 13/ 639، 640/ ح 37616. 
4ـ اين عبارت در زيارت پيامبر با الفاظ ديگرى هم آمده است نظير: «اللهم اعطه الدرجه العليا و آته الوسيله الشريفه». (بحارالانوار 97/ 169). 
و يا «اللهم و اعطه الدرجه و الوسيله من الجنه و ابعثه مقاما محمودا يغبطه به الاولون و الاخرون». (كامل الزيارات ص 16). 
در اعمال روز عرفه نيز صلواتى بر پيامبر و اهل‏بيت عليهم‏السلام نقل است كه عبارات فوق به اين صورت در آن آمده است «اللهم اعط محمدا و آله الوسيله و الفضيله والشرف والرفعه والدرجه الكبيره». (متن كامل اين صلوات را در مفاتيح‏الجنان مى‏توانيد ببينيد). 
5ـ در روايتى آمده است كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: «و اسالوا اللَّه لى الدرجه الوسيله من الجنه. قيل: يا رسول‏اللَّه، و ما الدرجه الوسيله من الجنه؟ قال: هى اعلى درجه من الجنه لاينالها الا نبى ارجو ان اكون انا». (بحارالانوار ج 91/ 65). 
6ـ مسند طيالسى ص 26/ ح 190، مسند احمد بن حنبل ج 1/ 101، معجم كبير طبرانى ج 3/ 40، 41/ ح 2622، ج 22/ 405، 406/ ح 1016، 1017، مستدرك حاكم ج 3/ 137، تلخيص المستدرك ج 3/ 137، الرياض النضره ج 3/ 183، ذخائرالعقبى ص 25، فرائد السمطين ج 2/ 28/ ح 367، مقتل الحسين خوارزمى ص 75، 103، اسدالغابه ج 5/ 269، 523، تاريخ مدينه دمشق (ط دار الفكر) ج 13/ 227، 228، ج 14/ 163، 164، تاريخ مدينه دمشق (ترجمه الحسين ع) ص 111، تهذيب‏الكمال ج 6/ 403، 404، سير اعلام النبلاء ج 3/ 258، مجمع‏الزوائد ج 9/ 170، منتخب كنزالعمال 5/ 94، كنزالعمال ج 12/ 99/ ح 34172، در السحابه ص 270، ينابيع‏الموده 194. 
7ـ مستدرك حاكم ج 3/ 137. 
8ـ كنزالعمال ج 12/ 100/ ح 34177.

سیّد پوریا بازدید : 24 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

چنانكه رسول اكرم به شيعيان اميرالمؤمنين و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبى بيان داشته‏اند، نسبت به شيعيان زهرا عليهاالسلام نيز عينا با ذكر همان مناقب مژده‏ى بهشت داده‏اند. شيعه يعنى تابع و پيرو و اقتداكننده. شيعه‏ى على كسى است كه از على عليه‏السلام هدايت مى‏يابد و همراه او و متمسك و دست به دامان اوست. شيعه‏ى فاطمه عليهاالسلام در اخبار عينا در رديف شيعيان على است. گاه پيامبر اكرم در مدح شيعيان اميرالمؤمنين سخن مى‏گويد، و گاه در منقبت شيعيان فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها و همين روش رسول خدا نشانگر اين است كه حضرت زهرا عليهاالسلام خود استقلال دارد و داراى كرامات و مقام والا و صاحب ولايت كبرى مى‏باشد. 
اينك حديثى از پيامبر اكرم در شان آن حضرت: 
«عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا كان يوم القيامة تقبل ابنتى فاطمة على ناقة من نوق الجنة...، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسك الاذفر، عيناها ياقوتتان حمراوان، عليها قبة من نور، يرى ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمةاللَّه، على راسها تاج من نور، للتاج سبعون ركنا، كل ركن مرصع بالدر و الياقوت. يضى‏ء كما يضى‏ء الكوكب الدرى فى افق السماء على يمينها سبعون الف ملك، و عن شمالها سبعون الف ملك، و جبرئيل آخذ بخطام الناقة، ينادى باعلى صوته: 
غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه‏بنت محمد؛ فلا يبقى يومئذ نبى و لا رسول و لا صديق و لا شهيد الا غضوا ابصارهم حتى تجوز فاطمة فتسير حتى تحاذى عرش ربها جل جلاله...، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: يا حبيبتى و ابنة حبيبى، سلينى تعطى، واشفعى تشفعى.... فتقول: الهى و سيدى ذريتى و شيعتى، و شيعة ذريتى و محبى، و محبى ذريتى. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: اين ذرية فاطمة و شيعتها و محبوها و محبو ذريتها، فيقبلون و قد احاط بهم ملائكة الرحمة، فتقدمهم فاطمة، حتى تدخلهم الجنة». (1) جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روايت مى‏كند كه فرمود: 
«هنگامى كه روز قيامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشتى وارد عرصه محشر مى‏شود، كه مهار آن ناقه از مرواريد درخشان و چهارپاى آن از زمرد سبز، دنباله‏اش از مشك بهشتى، چشمانش از ياقوت سرخ، و بر فراز آن، قبه‏اى (خيمه‏اى) از نور، كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است. فضاى داخل آن قبه، انوار عفو الهى و خارج آن خيمه، پرتو رحمت خدايى است. و بر فرازش تاجى از نور كه داراى هفتاد پايه است از در و ياقوت كه همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مركب هفتاد هزار ملك، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئيل در حالى كه مهار ناقه را گرفته است- با صداى بلندى ندا مى‏كند: نگاه خود را فراسوى خويش گيريد، و نظرها به پايين افكنيد، اين فاطمه دختر محمد است كه عبور مى‏كند. در آن هنگام، حتى انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب، ديده فرومى‏گيرند؛ تا اينكه فاطمه عبور مى‏كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى‏گيرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مى‏شود: اى محبوبه‏ى من، و اى دختر حبيب من، بخواه از من آنچه مى‏خواهى؛ تا عطايت كنم و شفاعت كن هر كه را مايلى تا قبول فرمايم. در جواب عرضه مى‏دارد: اى خداى من، و اى مولاى من، درياب ذريه‏ى مرا، شيعيان مرا، پيروان مرا، و دوستان ذريه‏ى مرا. بار ديگر از جانب حق خطاب مى‏رسد: كجا هستند ذريه فاطمه و پيروان او؟ كجايند دوستدارانش، و دوستداران ذريه‏ى او؟ در آن هنگام جماعتى به پيش مى‏آيند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوى در ميان مى‏گيرند. و فاطمه عليهاالسلام در حالى كه پيشگام آنهاست همگى را همراه خود به بهشت وارد مى‏فرمايد». 
حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها در روز قيامت سوار بر مركبهاى متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اينكه در احاديث وارده، مركبهاى آن حضرت، متفاوت ذكر شده است، و به نظر بعضى‏ها نوع مركب مورد اختلاف بوده است صحيح نيست. زيرا هر مركبى كه بيان شده است با مشخصات معين در موقف معين بوده و همه‏اش درست جاى اختلاف نيست؛ و علت اختلاف در مشخصات مركب، از اين جهت است كه هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به سوى عرش الهى سير مى‏كند مركب خاصى دارد، وقتيكه از مقابل عرش به جانب بهشت روان است يك مركب مخصوص ديگر؛ و همچنين هنگام ورود به‏بهشت و جولان و طيران در فضاى رحمت الهى- همانند جعفر طيار- داراى مركبهاى خاص و گوناگون مى‏باشد. در روايتى كه ذكر شد، و مشخصات يكى از مركبهاى آن حضرت بيان گرديد و گفته شد كه جبرئيل مهار ناقه‏ى بهشتى زهرا سلام‏اللَّه‏عليها را در روز محشر مى‏گيرد. مى‏توان گفت كه جبرئيل، نماينده‏ى خاص خداى لامكان، در هر مكان و موقفى است و در برخى از آيات و روايات كه جمله‏ى «خدا آمد» بكار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئيل نماينده‏ى حق تبارك و تعالى نموده‏اند؛ لذا هنگام ورود فاطمه عليهاالسلام به عرصه‏ى محشر، آن يكتا كنيز برگزيده‏ى خدا و بانوى بانوان عالم از اولين و آخرين، همين شايسته‏ى اوست كه مهار مركبش را جبريل امين بگيرد و با افتخار ندا كند: 
«غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمة بنت محمد». (2) 
در يك روايت ديگر از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم چنين نقل شده است كه فرمود: «... ينادى مناد من بطنان العرش، يا اهل القيامه غضوا ابصاركم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر على الصراط، فتمر فاطمه عليها و تمر شيعتها على الصراط كالبرق الخاطف...». (3) 
«روز قيامت منادى از ميان عرش الهى ندا مى‏كند: اى اهل محشر چشمان خود فروگيريد، اين فاطمه دختر محمد است كه از صراط عبور مى‏كند، آنگاه فاطمه با شيعيان بسرعت برق از صراط مى‏گذرند». 
در حديث ديگرى از حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه فرمود: «... ثم يقول جبرئيل: يا فاطمه سلى حاجتك. فتقولين: يا رب شيعتى. فيقول اللَّه عز و جل: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه ولدى. فيقول اللَّه: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه شيعتى. فيقول اللَّه: انطلقى فمن اعتصم بك فهو معك فى الجنه. فعند ذلك يود الخلائق انهم كانوا فاطميين، فتسيرين و معك شيعتك و شيعه ولدك و شيعه اميرالمؤمنين آمنه روعاتهم...». (4) 
«پس آنگاه جبرئيل عرض مى‏كند: اى فاطمه، هر چه مى‏خواهى از خداى خويش طلب كن. فاطمه عرض مى‏كند: خدايا، شيعيان مرا درياب. خطاب مى‏رسد: همه‏ى شيعيان تو را آمرزيدم. عرضه مى‏دارد: پروردگارا، شيعه‏ى فرزندانم را نيز نجات بده. ندا مى‏آيد: همه‏ى آنان را بخشيدم؛ يا فاطمه، اينك در ميان اهل محشر برو و هر كسى كه به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم سپس به سخنان چنين ادامه داد: در آن هنگام همه‏ى مردم آرزو مى‏كنند كه اى كاش ما نيز فاطمى بوديم. يا فاطمه، در چنين روزى است كه شيعيان تو، پيروان اولاد تو، و شيعيان اميرالمؤمنين در پى تو به سلامت وارد بهشت مى‏شوند». 
جناب جابر در يك حديث مفصل از حضرت باقر سلام‏اللَّه‏عليه نقل مى‏كند كه فرمود: 
«... واللَّه يا جابر انها ذلك اليوم لتلتقط شيعتها و محبيها كما يلتقط الطير الحب الجيد من الحب الردى‏ء، فاذا سار شيعتها معها عند باب الجنه، يلقى اللَّه فى قلوبهم ان يلتفتوا، فاذا التفتوا فيقول اللَّه عز و جل: يا احبائى ما التفاتكم؟ فقد شفعت فيكم فاطمه بنت حبيبى. فيقولون: يا رب احببنا ان يعرف قدرنا فى مثل هذا اليوم. فيقول اللَّه: يا احبائى ارجعوا و انظروا من احبكم لحب فاطمه، انظروا من اطعمكم لحب فاطمه، انظروا من كساكم لحب فاطمه، انظروا من سقاكم شربه فى حب فاطمه، انظروا من رد عنكم غيبه فى حب فاطمه، خذوا بيده و ادخلوه الجنه. قال ابوجعفر: واللَّه لا يبقى فى الناس الا شاك او كافر او منافق...». (5) 
«به خدا قسم يا جابر، اين است همان روزى كه مادرم زهرا شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مى‏كند چنان مرغى كه دانه‏هاى خوب را از بد جدا مى‏سازد. و چون همراه فاطمه شيعيانش به در بهشت مى‏رسند، خدا در قلب آنان چنين القاء مى‏فرمايد كه به پشت سر خويش نگاه كنند؛ آنگاه كه به عقب سر خود نظر افكنند، از جانب خداى تعالى خطاب مى‏شود: سبب چيست كه شما به پشت سرتان نگاه مى‏كنيد؟ من كه شفاعت فاطمه دخترم حبيبم محمد را درباره‏ى شما پذيرفتم. عرض مى‏كنند: پروردگارا دوست مى‏داريم قدر و منزلت ما شيعيان فاطمه در چنين روزى شناخته شود. پس، از جانب خداى تعالى خطاب مى‏شود: اى دوستان من برگرديد، برگرديد (به صحنه‏ى محشر)، نظر افكنيد (در ميان آن جماعت و) هركس را كه براى دوستى فاطمه شما را دوست داشته است هر كس را كه به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام كرده؛ نيكى نموده، و با جرعه‏ى آبى سيرابتان كرده، و يا از غيبت افراد درباره‏ى شما مانع شده است: دست او را بگيريد و به بهشت واردش كنيد، سپس حضرت ابوجعفر (امام باقر) عليه‏السلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از بركت محبت جده‏ام زهرا كسى بر جاى نمى‏ماند جز آنكسى كه نسبت به مقام والاى آل‏محمد ترديد داشته و يا كافر و يا منافق باشد». 
در «تفسير فرات بن ابراهيم» روايتى از حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه آن حضرت فرمود: 
«... تدخل فاطمة ابنتى الجنة و ذريتها و شيعتها...، و ذلك قوله تعالى: (لا يحزنهم الفزع الاكبر) (6) 
... (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون) (7)هى واللَّه فاطمة و ذريتها و شيعتها...». (8) 
«دخترم فاطمه با ذريه و شيعيانش وارد بهشت مى‏شوند، و در اين مورد است كه خداى تعالى مى‏فرمايد: هرگز فزع اكبر (هول و هراس بزرگ روز قيامت) آنها را غمگين نمى‏سازد... و با هر چه كه بدان تمايل دارند براى هميشه متنعمند...». 
آرى، فاطمه و ذريه و شيعيان او در پناه رحمت خدا، از وحشت روز محشر در امن و امان هستند و از اينجا معلوم مى‏شود كه حضرت زهرا داراى شيعه‏ى مخصوص به خود و صاحب استقلال شخصيت مى‏باشد. 
عاصمى در كتاب زين الفتى- در بخش «الشراط الساعة»- از سلمان چنين روايت مى‏كند كه پيامبر اكرم فرمود: 
«يا سلمان و الذى بعثنى بالنبوة لاخذن يوم القيامة بحجزة جبرئيل، و على اخذ بحجزتى، و فاطمة آخذه بحجزته، والحسن آخذ بحجزة فاطمة، والحسين آخذ بحجزة الحسن، و شيعتهم اخذه بحجزتهم.فاين ترى اللَّه ذاهبا برسول‏اللَّه؟ و اين ترى رسول‏اللَّه ذاهبا باخيه؟ و ان ترى اخا رسول‏اللَّه ذاهبا بزوجته؟ و اين ترى فاطمة ذاهبة بولدها؟ اين ترى ولد رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم ذاهبين بشيعتهم؟ الى الجنة و رب الكعبه يا سلمان، الى الجنة و رب الكعبة ياسلمان، الى الجنة و رب الكعبه يا سلمان، عهد عهد به جبرئيل من عند رب العالمين». (9) 
«اى سلمان، قسم به وجود مقدسى كه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده است، در روز قيامت، من دامان جبرئيل (نماينده‏ى خداى عز و جل را مى‏گيرم، و على دامان مرا، و فاطمه دامان على را، و حسن دامان فاطمه را، و حسين دامان حسن را، و شيعيانشان دست به دامان آنها هستند. يا سلمان، آيا گمان مى‏كنى، خداى تعالى پيامبرش را (پناهنده‏ى خود را) كجا مى‏برد؟ و پيامبر، برادرش على را؟ و على همسرش زهرا را؟ و فاطمه دو فرزندش را؟ و آنها شيعيانشان را كجا خواهند برد؟ سپس پيامبر اكرم سه بار تكرار فرمودند: اى سلمان قسم به خداى كعبه به سوى بهشت مى‏برند؛ و اين پيمانى است كه جبرئيل از جانب پروردگار جهانيان وعده داده است». اعتراف و ايقان به ولايت حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها، و اظهار تشيع و دوستى نسبت به او، در زيارت مخصوص آن حضرت نيز با اين جملات بيان شده است: «خدايا شاهد باش كه من از شيعيان زهرا و از دوستان اويم و معتقد به ولايت آن حضرت هستم». 
با توجه به اينكه حضرت فاطمه صديقه سلام‏اللَّه‏عليها در والاترين مناقب و برترين مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است و با در نظر گرفتن مطالبى كه نسبت به مراتب عالى آن حضرت در روز قيامت بيان شد، و بشارتهائى كه درباره‏ى شيعيانش از پيامبر اكرم نقل شده است، هرگز معقول نيست كه صاحب اين مقامات عاليه وليةاللَّه نباشد. 
مطالبى را كه بيان شد، از اخبارى كه در علت نامگذارى حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها به اسامى «فاطمه» و «بتول» وارد شده است مى‏توان استفاده كرد. فاطمه اسمى است كه از اسماء حق تبارك و تعالى مشتق گرديده، و بر عرش و جنت چنين نوشته شده است: «انا الفاطر و هذه فاطمه». 
در كتاب ذخائر العقبى مى‏خوانيم: 
«قال رسول‏اللَّه صل اللَّه عليه و اله و سلم لفاطمة: يا فاطمه تدرين لم سميت فاطمة؟ قال على: يا رسول‏اللَّه لم سميت فاطمة؟ قال: ان اللَّه عز و جل قد فطمها و ذريتها عن النار يوم القيامة». (10) 
«پيامبر اكرم به فاطمه فرمود: آيا مى دانى چرا اسم ترا فاطمه نهاده‏اند؟ على عرض كرد،: يا رسول‏اللَّه خودتان بفرماييد سبب اين تسميه چيست. پيامبر اكرم فرمود: سبب اين است كه خداى تعالى فاطمه و شيعيان او را از آتش روز قيامت منقطع و دور نگهداشته است». 
روايت مذكور را محب‏الدين طبرى در ذخائرالعقبى از ابن‏عساكر نقل كرده است و اضافه مى‏كند كه اين حديث را امام على بن موسى الرضا عليهماالسلام نيز در مسند خود ذكر كرده است. محب‏الدين طبرى مى‏گويد حضرت رضا در كتاب مسندش چنين مى‏فرمايد: 
«ان رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم قال: ان عز و جل فطم ابنتى فاطمه و ولدها و من احبهم من النار فلذلك سميت فاطمه». (11) 
«پيامبر اكرم فرمود: بدرستيكه خداى تبارك و تعالى دخترم فاطمه و فرزندانش را و هركسى را كه آنان را دوست بدارد از آتش منقطع و دور گردانيده است و از اين جهت است كه او را فاطمه ناميده‏اند».
علاوه بر دانشمندانى كه نامشان برده شد، جمعى ديگر از علماء نيز اين روايت را در كتابهاى خود آورده‏اند، از جمله عبيدى مالكى (12) در عمدة التحقيق اين مطلب را ذكر كرده است. 
(13)قسطلانى كه يكى از دانشمندان بزرگ عامه است در مواهب اللدنيه چنين نقل مى‏كند: 
«روى النسائى و الخطيب مرفوعا: (انما سميت فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار). 
(14)و (سميت بتولا لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دينا و حسبا. و قيل لانقطاعها عن الدنيا الى اللَّه تبارك و تعالى) قاله ابن الاثير». (15) 
«نسائى و خطيب بغدادى از پيامبر روايت كرده‏اند كه فرمود: (فاطمه به اين دليل فاطمه ناميده شده كه خداى تبارك و تعالى او را و دوستانش را از آتش منقطع و دور گردانيده است)؛ و ابن اثير مى‏گويد: (او را بتول ناميده‏اند، زيرا از نظر تدين و فضيلت و اصالت از تمام زنان عصر خويش جدا و ممتاز بوده است؛ همچنين گفته شده كه تسميه‏ى او به بتول به اين دليل است: كه فاطمه دل از دنيا گسسته و به خداى خويش پيوسته است)». 
هر يك از نامهاى حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها رمزى و سرى دارد كه در اخبار وارد است، چرا فاطمه‏اش ناميده‏اند؟ چرا او را بتول گفته‏اند، و چرا اسمش را عذرا نهاده‏اند؟ 
چنانكه گفته شد «فاطمه» و «بتول» در حقيقت هر دو يك معنى دارند كه به فرمايش پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم حاكى از اين است كه حضرت فاطمه و فرزندش و شيعيان او در روز قيامت از آتش منقطع و دورند. خدا ما را نيز از شيعيان فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها قرار بدهد، ان‏شاءاللَّه. 

  1ـ امالى صدوق ص 25، بحارالانوار ج 43/ 220 219. 
2ـ يعنى: (چشمان خود فرودبنديد تا فاطمه عبور نمايد). اين جمله در روايات متعدد با عبارات مختلفى ايراد گرديده است، كه از آن قبيل است: 
«غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه الصديقه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و من معها». 
«غضوا ابصاركم كم لتجوز فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم سيده نساءالعالمين على الصراط». 
«غضوا ابصاركم و نكسوا روسكم». 
«غضوا ابصاركم تمر فاطمه بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم». 
«غضوا ابصاركم حتى تعبر فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم». 
«غضوا ابصاركم حتى تمر فاطمه بنت حبيب اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم». 
«غضوا الابصار فان هذه فاطمه تسير». 
«غضوا ابصاركم فهذه فاطمه بنت محمد رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم تمر على الصراط». 
«نكسوا روسكم و غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه على الصراط». 
«طاطاوا الروس و غضوا الابصار، فان هذه فاطمه تسير الى الجنه». 
حاكم نيسابورى درباره‏ى روايت فوق مى‏گويد: «اين حديث- على شرط الشيخين (يعتى بر مبناى شرط بخارى و مسلم)- صحيح است». (مستدرك حاكم ج 3/ 153). 
ابن ابى‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه ج 9/ 193 پس از نقل اين روايت چنين مى‏گويد: «و هذا من الاحاديث الصحيحه،.و ليس من الاخبار المستضعفه». يعنى اين روايت از احاديث صحيحه مى‏باشد و از جمله احاديث ضعيف نيست. 
بعضى از مصادر اين روايت در كتب عامه از اين قرار است: معجم كبير طبرانى ج 1/ 108/ ح 180، مستدرك حاكم ج 3/ 153، 161، اسد الغابه ج 5/ 523، تلخيص المستدرك ج 3/ 153، فرائد السمطين ج 2/ 49/ ح 380، الصواعق المحرقه ص 289، كنز العمال ج 12/ ص 105، 106/ ح 34209- 34211، ص 108/ ح 34219، ص 109، 110/ ح 34229، ينابيع الموده ص 182، الاتحاف ص 46. 
اين روايت در كتب شيعه نيز موجود است كه از جمله مى‏توان به مصادر ذيل مراجعه نمود: تفسير الامام العسكرى- ذيل تفسير سوره‏ى البقره، آيه‏ى 93- ص 434، كنز الفوائد ص 253، 254، 355، 356، تفسير فرات ص 437، 438/ ح 578. كسانى كه مايل به بررسى بيشتر روايات شيعى در اين باره هستند مراجعه بفرمايند به: بحارالانوار ج 7/ 336، ج 32/ 610، ج 37/ 70، ج 43/ 52، 53، 62، 64، 219، 220، 221، 223، 224، ج 68/ 59. 
3ـ بحارالانوار ج 43/ 223. 
4ـ تفسير فرات ص 444- 447/ ح 587، بحارالانوار ج 8/ 54، 43/ 227. اين حديث كه توسط اميرالمؤمنين از پيامبر اكرم نقل گرديده است نسبتا طويل است و در آن به بعضى از مناقب حضرت زهرا عليهاالسلام- خصوصا به موقف و مقام حضرت صديقه در محشر- اشاره گرديده كه ما بدليل اهميت آن، متن كامل روايت را در تعليق شماره‏ى 5 آورده‏ايم. 
5ـ تفسير فرات ص 299/ ح 403، بحارالانوار 8/ 52، 43/ 65. متن كامل اين روايت در تعليق شماره‏ى 6 آمده است. 
6ـ سوره‏ى الانبياء، آيه‏ى 103. 
7ـ وره‏ى الانبياء، آيه‏ى 102. 
8ـ اين عبارت در دو روايت نقل شده است كه هر دو در كتاب تفسير فرات آمده است. مراجعه بفرماييد به: تفسير فرات ص 269، 437، 438/ ح 362، 578، بحارالانوار ج 7/ 336، ج 43/ 63، ج 65/ 60. 
9ـ زين الفتى فى شرح سوره هل اتى (نسخه‏ى مخطوط اين كتاب در نجف اشرف در اختيار مرحوم علامه امينى بوده است). 
10ـ ذخائرالعقبى ص 26، ينابيع الموده ص 194، ارحج المطالب ص 24، 263، 445. نسائى و خطيب بغدادى روايت مى‏كنند كه پيامبر فرمود: «ان ابنتى فاطمه حوراء آدميه، لم تحض و لم تطمث، انما سماها فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار». (الصواعق المحرقه ص 245، كنز العمال ج 12/ 109/ ح 34226). 
11ـ ذخائرالعقبى ص 26، ينابيع الموده ص 194، ارجح المطالب ص 445 263 24. 
12ـ ابراهيم بن عامر على عبيدى مصرى مالكى متوفاى 1091 هجرى. وى داراى تاليفات متعددى است كه يكى از آنها كتاب «عمده التحقيق فى بشائر آل‏الصديق» مى‏باشد. (ايضاح المكنون ج 1/ 52، هديه العارفين ج 1/ 33، معجم المولفين ج 1/ 33). 
13ـ عبيدى اين روايت را عينا از كتاب ذخائرالعقبى نقل مى‏نمايد. (عمده التحقيق ص 15، ذخائرالعقبى ص 26). همچنين ديلمى نقل مى‏كند كه پيامبر فرمود: «انما سميت ابنتى فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار». (فردوس الاخبار ج 1/ 426/ 1395، الصواعق المحرقه ص 235). 
14ـ المواهب اللدنيه ج 1/ 394. همچنين مراجعه بفرماييد به: الصواعق المحرقه ص 245، فرائد السمطين ج 2/ 48، 57، 58/ ح 379، 384، كنز العمال ج 12/ 109/ ح 34226. 
15ـ المواهب اللدنيه ج 1/ 394، 395. همچنين مراجعه بفرماييد به النهايه- ذيل كلمه‏ى «بتل»- ج 1/ 94.

سیّد پوریا بازدید : 30 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

فضائل مشترك حضرت زهرا (س) اين است كه نام پنج تن بر ساق عرش و بر در بهشت نوشته شده است و آن موجودات مقدس بر همه‏ى فرشتگان معرفى شده‏اند و ملائك آنان را ديده و شناخته‏اند. 
ابن‏عباس از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مى‏كند كه حضرت فرمود: «ليلة عرج بى الى السماء رايت على باب الجنة مكتوبا: لا اله الا اللَّه، محمد رسول‏اللَّه، على حبيب اللَّه، الحسن والحسين صفوة اللَّه، فاطمة خيرة اللَّه، على مبغضيهم لعنةاللَّه». (1) 

  1ـ تاريخ بغداد ج 1/ 259، مناقب خوارزمى ص 214، كفايةالطالب ص 274، تاريخ مدينه دمشق (ط دار الفكر) ج 14/ 170، تاريخ ابن‏عساكر (ترجمه الحسين ع) ص 130، مسند الفردوس (ج 3/ 118 مخطوط، به نقل از احقاق الحق ج 24/ 432) از ميان مصادر شيعى كه اين روايت را- با تفاوت اندكى- نقل كرده‏اند مى‏توان به امالى طوسى ج 1/ 366، كشف‏الغمه اربلى ج 1/ 94 و بحارالانوار ج 27/ 4 اشاره نمود.

سیّد پوریا بازدید : 37 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

 از ديگر منقبتى كه حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها با پدر و فرزندانش اشتراك دارد منور بودن بهشت است با تصوير او. 
انس از حضرت رسول اكرم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود: 
«ان آدم صلوات‏اللَّه‏عليه نظر فى الجنة فلم ير صوره مثل صورته فقال: الهى ليس فى الجنة صورة مثل صورتى؟ فاخبره اللَّه تعالى و اشار الى جنة الفردوس، فراى قصرا من ياقوته بيضاء فدخلها فراى خمس صور مكتوب على كل صورة اسمها: انا محمود و هذا احمد، انا الاعلى و هذا على، انا الفاطر و هذه فاطمه، انا المحسن و هذا حسن، انا ذوالاحسان و هذا حسين». (1) 
«حضرت آدم چون در بهشت به هر سو نگريست و صورتى را به شكل و قيافه‏ى خود نيافت، عرض كرد: خدايا، صورتى نظير چهره‏ى من نيافريده‏اى؟ خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس كرد و حضرت آدم در آنجا قصرى از ياقوت سفيد ديد و هنگامى كه وارد آن قصر شد، پنج تصوير مشاهده كرد كه اسامى هريك از آنان به اين شرح نوشته شده بود: من محمودم و اين احمد است، من اعلى هستم و اين على است، من فاطرم و اين فاطمه است، من محسنم و اين حسن است، من ذوالاحسانم و اين حسين است». 

  1ـ زين الفتى فى شرح سوره هل اتى (تاليف عاصمى).

سیّد پوریا بازدید : 21 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

 از حضرت سلمان نقل شده كه رسول خدا درباره‏ى محبت فاطمه فرمودند: 
يا سلمان! من احب فاطمه بنتى فهو فى الجنه معى، و من ابغضها فهو فى النار. يا سلمان! حب فاطمه ينفع فى ماه من المواطن، ايسر ذالك المواطن الموت و القبر و الميزان و المحشر و الصراط و المحاسبه... يا سلمان! ويل لمن يظلمها و يظلم بعلها اميرالمؤمنين عليا، و ويل لمن يظلم ذريتها و شيعتها. (1) 
اى سلمان! هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد، او در بهشت و كنار من خواهد بود و هر كس او را دشمن بدارد گرفتار آتش مى‏شود. 
سلمان! علاقه‏مندى به فاطمه در صد جا به درد مى‏خورد: از جمله‏ى آنها: هنگام مرگ، عالم برزخ، درياى ميزان، عرصات محشر، پل صراط و محاسبه‏ى اعمال. 
سلمان! واى بر كسانى كه به او ظلم كنند و واى بر آنان كه به شوهر او جفا نمايند، حتى واى بر ستمگرانى كه به فرزندان و شيعيان وى ستم كنند. 
اين حديث مى‏رساند كه عشق و علاقه به فاطمه عليهاالسلام در عرصات محشر نيز نجات‏دهنده است. 

  1ـ فرايدالسمطين، ج 2، ص 67، ش 391.

تعداد صفحات : 22

درباره ما
انتقام روی سیلی خورده ات را میگیرم ، مادر !
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • حرمین
    روز شمار فاطمیه
    اوقات شرعی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 215
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 112
  • بازدید سال : 567
  • بازدید کلی : 8,249
  • کدهای اختصاصی
    گوشی شما شیطانی یا الهی ؟!
    استخاره

    استخاره با قرآن کریم
    

    گالری ستون دین !
    تاریخ